هارپ

ساخت وبلاگ

نویسنده :میلاد صفدریان ; ساعت 23:9 روز شنبه هفتم اسفند ۱۳۸۹


یه حساب سر انگشتی من رو قانع کرده که زمین‌لرزه‌های قوی مثل هائیتی ۲۰۱۰ و شیلی ۲۰۱۰ نمی‌تونه ناشی از اثر HAARP باشه. ببینید این زمین‌لرزه‌ها به‌ترتیب ۷ و ۸/۸ ریشتر بودند و این یعنی این زمین‌لرزه‌ها به‌ترتیب ۲ میلیون گیگاژول و یک میلیارد گیگاژول انرژی آزاد کردند (انرژی آزادشده توسط یه زلزله ۳ ریشتری معادل ۲ گیگاژول هست و زلزله ۷ ریشتری که در واقع ده به توان چهار یا ۱۰ هزار بار قوی‌تره و انرژی آزاد‌شده هم با توان ۵/۱ با قدرت زمین‌لرزه‌ها متناسبه، پس یک میلیون‌ برابر یک زلزله ۳ ریشتری انرژی آزاد می‌کنه که می‌شه همون ۲ میلیون گیگاژول. برای زلزله ۸/۸ ریشتری هم به همین‌ترتیب به عدد ۱ میلیارد گیگاژول انرژی می‌رسیم.) می‌دونید انرژی زلزله ۷ ریشتری هائیتی (۲ میلیون گیگاژول) معادل حدود ۲۳ روز کار بدون وقفه آنتن‌های ۱ گیگاواتیه که انرژی خودشون رو بتونن در یک نقطه متمرکز کنند و عین این انرژی به عمق ۱۳ کیلومتری زمین (مرکز زلزله هائیتی ۲۰۱۰) برسه و عین این انرژی در عرض فقط ۱ ثانیه آزاد بشه و کلش به سطح زمین برسه؟ بنابراین باید حدود ۲۳ روز آنتن‌ها انرژی خودشون رو به یونوسفر و بعد به عمق ۱۳ کیلومتری زمین می‌رسوندند و تنها برای مدت ۱ ثانیه این انرژی می‌تونست یه زلزله ۷ ریشتری رو ایجاد کنه اما زلزله هائیتی هم طولانی‌تر از ۱ ثانیه بود و هم پس لرزه‌های دیگه‌ای داشت. بعد از تمام اینها، قرمزی آسمون باید به‌تدریج قابل دیدن می‌شد یعنی در تمام این ۲۳ روز در خوش‌بینانه‌ترین حالت باید گفت که حداقل ۳ روزش باید آسمون گداخته می‌بود. ضمن اینکه گداخته بودن آسمون اگر تدریجی باشه یعنی به تله افتادن قسمتی از این انرژی در یونوسفر یا لایه های زیرین اون که باعث می‌شه تمام انرژی آنتن‌ها نتونه به زمین برسه. اگر هم این قرمزی آنی باشه که یعنی کل انرژی مورد بحث به‌صورت آنی از آنتن‌ها رها شده که با توجه به توان آنتن‌ها کاملاً غیرممکنه مگر اینکه در مورد توان آنتن‌ها با مقیاس ۲ میلیون برابر دروغ گفته باشند. تازه این مال زلزله هائیتیه. زلزله شیلی ۲۰۱۰ قدرتی معادل ۸/۸ ریشتر با ۱ میلیارد ژول انرژی داشته و مرکز اون در عمق ۳۵ کیلومتری گزارش شده. دیگه ببینید اگر شرایط واقعی رو در نظر بگیریم چی می‌شه. یعنی در مورد زلزله ۷ ریشتری، باید یه نیروگاه هسته‌ای ۱۰۰۰ مگاواتی، به مدت ۲۳ روز تمام انرژی خودش رو برای تولید امواج به آنتن‌ها بده. بازده آنتن‌ها کمتر از ۱۰۰ درصده پس شاید باید ۲۳ روز رو به ۳۰ روز افزایش داد. قدر مسلم سرخی آسمون اگه از یونوسفر یا لایه‌های زیرین اون و به دلیل عملکرد هارپ باشه، باید به معنای به تله افتادن انرژی در اون ناحیه باشه و همون‌طور که گفتم آنتن‌ها نمی‌تونن به‌صورت آنی کل این انرژی رو فراهم کنن و سرخی هم نمی‌تونه آنی باشه پس هم مردم باید اون رو برای چند روز می‌دیدند و هم باید مقدار قابل توجهی از انرژی اونجا تلف شده باشه. حالا این امواج باید به صورت تدریجی تا عمق ۱۳ کیلومتری نفوذ کرده و بعد دوباره انرژی حاصل از اون‌ها به‌صورت آنی و پس از غلبه بر هر چیزی که سر راهشه در سطح زمین با یه همچین کمیتی آزاد بشه.
حالا اگه نکته‌سنج باشید میگین زلزله مثل اثر پروانه‌ای عمل می‌کنه و یه مقدار کم انرژی اگه بتونه صفحات زیرزمینی رو تحریک بکنه بقیه کارها اتوماتیک انجام میشه و انرژی‌ها به‌صورت نمایی بالا میرن تا یه زلزله حسابی رو ترتیب بدن.
ببینید اثر پروانه‌ای مربوط به شرایطی میشه که تعادل محیط ناپایدار باشه و یه تحریک کوچولو بتونه تعادل رو به هم بزنه و سیستم با آزاد کردن انرژی دوباره خودش رو به تعادلی برسونه که پایداری به مراتب بیشتری داره. حالا دو تا سؤال پیش میاد. (۱) آیا در اعماق زمین تعادل‌های ناپایدار این‌چنینی وجود داره؟ (۲) کجاها این شرایط هست؟ همه‌جا؟
با فرض مثبت بودن جواب سؤال اول، کسی که می‌خواد این‌طوری زمین‌لرزه درست کنه باید دقیقاً بدونه انرژی رو به کدوم منطقه از زمین از لحاظ طول و عرض جغرافیایی و عمق بفرسته، کی بفرسته و حداقل چقدر بفرسته. خوب اینا آسون نیست اما فرض کنیم دانشمندان معظم آمریکایی این توانایی‌ها رو دارند یا حداقل با آزمایش و خطا کار می کنند که این یعنی با احتمال موفقیت بسیار ناچیز برای هر آزمایش باید مقادیر بسیار هنگفتی انرژی صرف کنند. اما مثبت بودن جواب سؤال اول هم خیلی شرایط سختی داره. قاعدتاً این ناپایداری‌ها نباید با مقادیر کم انرژی از بین برن چون درون زمین مرتباً با انرژی و اینرسی غیرقابل باوری در حال جنب و جوشه و زمین‌لرزه‌هایی با این شدت‌ها کمتر دیده می‌شه پس انرژی که قراره اثر به اصطلاح پروانه‌ای داشته باشه باید خیلی زیاد باشه تا هر وقت دلمون خواست بتونیم زلزله‌های مهیب ایجاد کنیم.
بنابراین خیلی راحت می‌شه اثر پروانه‌ای به اون شکلی که ما توی ذهنمون هست رو برای وقوع زلزله‌ها رد کنیم و این یعنی یا باید حرکات درونی زمین زلزله رو بوجود بیاره یا یه عامل خارجی با قدرتی معادل قدرت و اینرسی حرکات زیرزمینی که همون‌طور که گفتم عجیبه که چنین کاری از این آنتن ها بر بیاد. در مقیاس زمین‌لرزه ۷ ریشتری، ۱ گیگاوات توان بسیار ناچیزی به‌حساب میاد. اما در مقیاس یه شهر صنعتی خیلی به درد می‌خوره.
خیلی خوب دقت کنید که برای زلزله ۸/۸ ریشتری اوضاع به‌مراتب وخیم‌تره چون ۵۰۰ برابر بیشتر انرژی می‌خواد و اگه بخوایم به جای ۱۳ کیلومتر، کار رو از ۳۵ کیلومتری دنبال کنیم بدتر هم میشه.
از انفجارات هسته‌ای میشه برای ایجاد زلزله استفاده کرد. بمب هسته‌ای که ناکازاکی رو ویران کرد انرژی معادل یک زلزله ۵ ریشتری رو در آن واحد آزاد کرده بود. قوی‌ترین بمب ترموهسته‌ای که بشر تا حالا آزمایش کرده انرژی معادل زلزله ۱/۷ ریشتری داشته. اما باید توجه داشت که امتیاز این انفجارها اینه که می‌تونن انرژی لازم رو به‌صورت لحظه‌ای تأمین کنند اما امواج هارپ هرگز چنین انرژی رو نمی‌تونن دفعتاً تأمین کنند و تیر خلاص اینکه با این روش که در مورد عملکرد هارپ توضیح دادند، انرژی این امواج رو نمی‌شه مثل باطری یه جا جمع کرد و وقتی به حد کافی زیاد شد دفعتاً آزاد کرد.
بنده به‌شخصه معتقد هستم دلیل زمین‌لرزه ها و سونامی‌های غیرعادی اخیر بیشتر انفجارات هسته ای می تونه باشه نه آنتن‌های نسبتاً ضعیف هارپ. چیزی که دلفین‌ها رو کشته آن‌چنان مستدل به هارپ مربوط نمی‌شه و تصویر صاعقه‌ای که روی آب‌های اقیانوس (یا دریا) هست لزوماً آب‌های اطراف ایران رو نشون نمی‌ده و لزوماً همون چیزی نیست که دلفین‌ها رو سوزونده و همه دلفین‌ها هم نسوخته بودند و این اتفاق تکرار هم نشده. فقط گداختگی آسمان باقی می مونه که در مورد خود تصاویر آلاسکا احتمالاً همون شفق قطبیه ظاهرش هم خیلی شبیه به این پدیده بود ضمن اینکه اگر گرم‌شدن یونوسفر با امواج این آنتن‌ها باعثش شده باشه نباید این شکلی باشه و باید حالت همگن‌تری داشته باشه ولی شفق قطبی با همین شکل ناهمگن دیده می‌شه اما در مورد تصاویر گداختگی آسمان در نقاط دیگه نمی‌شه همچین حرفی رو زد. البته شاید اثر آنتن‌ها نتونه منجر به گداخته کردن یونوسفر بشه. اگر یونوسفر تا این حد رقیق نبود می‌شد حتی آسون‌تر از آب خوردن اون رو رد کرد چون تصاویری که گرفته شده با توجه به ارتفاع بسیار بالایی که اون نواحی گداخته‌شده از ما دارند و وسعتی که این نواحی در آسمان اشغال کرده‌اند، نیاز به انرژی فوق‌العاده‌ای داره. فرض کنید برای ۵۰۰ درجه سانتی‌گراد گرم کردن یونوسفر که خیلی هم رقیقه، فقط و فقط به‌ازای هر متر مکعب ۱ وات توان موردنیاز باشه. در این‌صورت با توان ۱ گیگاواتی آنتن‌ها میشه تا زمانی که آنتن‌ها موج ساطع می کنند، ۱ کیلومتر مکعب از اون ناحیه از جو رو (که حداقل در ارتفاع ۹۰ کیلومتری از سطح زمین قرار گرفته) در دمای حدود ۵۰۰ درجه سانتی‌گراد (معادل رنگ سرخ تیره) نگه داشت. حالا قسمت جالب ماجرا اینجاست که اولاً ۵۰۰ درجه سانتی گراد خیلی کمه و متوسط دما با درنظر گرفتن اون رنگ‌ها (شامل زرد و نارنجی) به ۸۰۰ درجه هم می‌رسه، ثانیاً ۱ وات توان بسیار ناچیز و غیر واقع‌بینانه‌ای برای رساندن دمای ۱ متر مکعب هوای حتی بسیار رقیق به چنین دماهایی است، ثالثاً ۱ کیلومتر مکعب از گازها که محاسبه کردیم با توان آنتن ها می تواند به دمای ۵۰۰ درجه برسد چندان قابل توجه نیست که از این فاصله (حداقل ۹۰ کیلومتر) در چنین ابعادی قابل مشاهده باشد. آیا تا به‌حال از بالای هواپیما که معمولاً در فاصله ۱۱ کیلومتری از سطح زمین پرواز می‌کنه پایین رو نگاه نکردید؟ از اون فاصله، هر کیلومتر رو با چه اندازه ای می دیدید؟ ۱ سانتی‌متر یا کمتر؟ حالا ببینید در فاصله ۹۰ کیلومتری چه دیدی از ۱ کیلومتر باید داشته باشید. چنین لکه‌ای باید چندهزار کیلومتر مکعب حجم داشته باشه که اصلاً با یک کیلومتر مکعبی که با این همه ارفاق محاسبه شده بود قابل مقایسه نیست. اما چیزی که برای من جالب بود کنار هم قرار گرفتن طیف‌های رنگین‌کمانی بود که احتمال مربوط شدن اون به پدیده‌ای دیگر رو که به‌صورت موضعی باعث شکست نور بشه رو بالا می‌بره. اگر این طیف ها مربوط به بالا بودن دما و در حقیقت تشعشع‌زایی گرمایی گازهای یونوسفر یا لایه های زیرین اون باشه که از رنگ قرمز که معادل دمای حدود ۵۰۰ درجه سانتی گراد هست تا رنگ سفید که معادل دماهایی بالای ۱۵۰۰ درجه سانتی گراد هستند در تغییره، پس باید یه عاملی طیفی از دما رو در محدوده وسیعی از گازها ایجاد کرده باشه که کمی عجیبه قاعدتاً پروفیل دما نباید در اثر پدیده گداخته‌شدن با امواج تا این حد غیر یکنواخت باشه. باز هم در اینجا غیرهمگن بودن لکه ها تا حدودی برای توجیه‌شدن با هارپ مشکل آفرینه. تازه مشکل دیگری هم اینجا وجود داره؛ طیف رنگی ناشی از تشعشع حرارتی هیچ‌وقت شامل رنگ‌هایی مثل سبز و آبی و بنفش نمی‌شه یعنی فقط شامل طیف رنگی بین قرمز تا نارنجی و سپس زرد و در نهایت سفید میشه و این به این معناست که به احتمال قوی طیف رنگی که در آسمان دیده می‌شه به‌دلیل وجود این رنگ‌ها (سبز و آبی) نمی‌تونه ناشی از تشعشع حرارتی یا به‌عبارتی بالا رفتن دما در اون ناحیه از جو باشه.
من هم اگر جای ارتش آمریکا بودم بدم نمی‌اومد مردم تمام دنیا رو با یه اسلحه جدید که تمام اسلحه‌های دیگر رو فلج می کنه و از همشون قدرت‌مندتره بترسونم. بمب‌های هسته‌ای دیگه لوث شدند و دیگه نمیشه برای ترسوندن ملت‌ها مثل قدیما ازشون بهره گرفت. باید یه بحث جدید باز می‌شد.

دسته بندی :


بانک های خازنی...
ما را در سایت بانک های خازنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : milad170 بازدید : 55 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 15:03